دل تکانی

همه ی ما عاشق خدا، و در تجلی او ، عاشق آیینه هایش هستیم.

تا به آیینه ها نگاه نکنی، خدا را نخواهی شناخت. برای اینکه نگاه کنی،

( پاک شو اول و بعد دیده در آن پاک انداز). باید پاک شوی؛ از چه؟!

اگر درست نمی بینی، به عینکت کاری نداشته باش، چشمت را درمان کن.

باید خودمان را درست کنیم، وگرنه در اواسط راه خواهیم ماند؛

چرا که جلوات خارجی نفس و شیطان، پیوسته در مسیر سلوک، جلو می آیند.

بنابراین ابتدا به درون برو و در صدد پاکسازی درون باش.

 

به جای تغییر دنیاخودت را تغییر بده.


[ چهار شنبه 27 اسفند 1393 ] [ 17:32 ] [ tahere ]
[ ]

بوي عيد

یامقلب القلوب والابصار ....اين دعا تنها براي عيد نوروز نيست،بلكه ما براي هر لحظه از عمرمان ، يك تحول و رفتن وشدن ، يعني يك عيد داریم، که همه دردست قدرت حضرت حق تعالی است،و خود خداوند ، امامان معصوم رابه عنوان پرورش دهندگان ،راهبران در حرکت تکا ملی شان معرفی کرده است.


[ چهار شنبه 27 اسفند 1393 ] [ 9:7 ] [ tahere ]
[ ]

خانه تکانی

تو این روزهای آخر سال به هر خونه ای سربزنی میبینی درحال تکوندنن ،فرشها وملافه ها وحیات وبالکون و...همه شسته میشهاونای که ظروف مسی داشتند میدن براشون سفید کنه خیلی ها همخودشون میافتن به جون ظرفای روی وحسابی میسابن وبرق می اندازن .

کمدهاو کشوها رو حسابی جا به جا میکنن وکابینتها ویخچال پاکیزه ی پاکیزه میشه .خلاصه همه خونه ها نو ونوارمیشه.تا حالا به این فکر کردیم که فرش قلبمون رو بندازیم تو حیاط بهشت و حسابی با شامپوی عرشیان بشوریم تا نو نوار بشه؟

بعد هم بیفتیم به جون کینه های جرم گرفته دلمون حسابی بسابیم ودور بریزیم تا دلمون جلاپیدا کنه هظ کنه؟بعد یخچال سرد وبرفک گرفتهدلمون رو از برق بکشیم تا یواش یواش برفکاش آب بشه وتوش رو تمیز کنیم و این بار به برق محبت وامید وصلش کنیم تا دیگه برفکنزنه وهمیشهتازگی وطراوتمون روحفظ کنه؟

من مطمأنم که ما می توانیم اگر خودمون رو باور کنیم....امتحان کنید


[ چهار شنبه 27 اسفند 1393 ] [ 8:25 ] [ tahere ]
[ ]

خودباوري

تا حالا به اين فكر كردی که چقدر خدا دوست داره؟

به این فکر کردی که اوله اوله اول چی بودی بعد به

خواست خدا همه چی خدابهت داد ؟اگه باور نمی کنی

بروجلو آینه فقط یه لحظه فکر کن ببین اگه فقط چشم

نمیداشتی چه کار می کردی؟ خب حالا به این فکر 

کن که اگه از امروز به همه چی یه جور دیگه نگاه کنی

چی میشه؟به جای اینکه بخوای اطرافیانت تو رو دوست 

داشته باشند توهمه رو دوست داشته باشی!به جای

اینکه بخوای اونا به تو توجه کنن وتو رو ببینن و تو رو

درک کنن تو به اوناتوجه کنی و تواونا رو ببینی ودرکشون

کنی چی میشه! اگه این کا رو بکنی علاوه بر چشم سرت

چشم دلت هم میبینه  همه چی رو قشنگ ودوست داشتنی

می بینی ؛فکر نکن این جور نگاه فقط مال از ما بهترونه...

یه روز این رو امتحان کن بهم خبر بده چه اتفاقی می افته. 

بهم نتیجه رو خبر بده.....

خودت رو باور کن تو می توانی....

 

 

 


[ چهار شنبه 27 اسفند 1393 ] [ 7:59 ] [ tahere ]
[ ]

دلنوشته

گاهی دلت میخواد بری یه جایی هی داد بزنی و صدای دادت رو هم فقط خودت بشنوی هیچ کسی هم نباشه که بهت بگه هیس ساکت باش .اونوقته که خوب خالی میشی بعد حالا میشینی فکر میکنی به همه چی ...

به گذشته که چه کارهای رو انجام دادی ؟چقدرش درست بوده؟چه قدرش غلط بوده؟ خب حالا اونایی که درست بوده که هیچ ولی اونایی که غلط بوده رو میخوای چه کار کنی؟

به حالا که چه کارهایی باید انجام بدی. چه جوری انجامش بدی که بعداً نخوای بشینی ببینی درست بوده یا نه .

به آینده که چی خواهد شد. 

بعد از این که خوب همه این کارها رو کردی وخوب به در ودیوار زدی حالا تازه یاد این می افتی که یکی بوده وهست وخواهد بود که هیچ چیزی بدون خواست واراده اون اتفاق نمی افته وانقدر مهربونه که نگو .

وا تا حالا پس کجا بودی چرا اینجا و اونجا پرسه میزدی ؟چرا از اول یه یادی از او نکردی ؟وچرا از اول به فکر او نبودی ؟ اصلا همه این دلتنگی ها و دو دلی هاو چه کنم چه کنم هات مال همین فراموشیته. 

بعد دوباره همونی که همیشه میخواست حواست از او پرت بشه میآد وسط و بهت میگه : ای بابا تو همیشه همه عباداتت رو انجام میدادی!تو که همیشه از این کلاس به اون کلاس دنبال خدا بودی !و دنبال این بودی که ببینی خدا چی میگه وچی میخواد همون کار روبکنی!

دوباره به خودت میآی اووووووه تازه انگار یه جرقّه ای تو وجودت زده میشه ؛یاد اون داستانی که تو کودکی خیلی شنیده بودی می افتی :

داستان اون ماهیی که تودریا بود ودنبال دریا می گشت ......

 



ادامه مطلب
[ سه شنبه 25 اسفند 1393 ] [ 22:26 ] [ tahere ]
[ ]

حکایت

بودا به دهی سفر کرد .
زنی که مجذوب سخنان او شده بود از بودا خواست تا مهمان وی باشد .
بودا پذیرفت و مهیای رفتن به خانه‌ی زن شد .
کدخدای دهکده هراسان خود را به بودا رسانید و گفت :
«این زن، هرزه است به خانه‌ی او نروید »
بودا به کدخدا گفت :
« یکی از دستانت را به من بده»
کدخدا تعجب کرد و یکی از دستانش را در دستان بودا گذاشت .
آنگاه بودا گفت :
«حالا کف بزن» کدخدا بیشتر تعجب کرد و گفت:

« هیچ کس نمی‌تواند با یک دست کف بزند»
بودا لبخندی زد و پاسخ داد :
هیچ زنی نیز نمی تواند به تنهایی بد و هرزه باشد،

مگر این که مردان دهکده نیز هرزه باشند .
بنابراین مردان و پول‌هایشان است که از این زن، زنی هرزه ساخته‌اند .
برو و به جای نگرانی برای من نگران خودت و دیگر مردان دهکده ات باش.

 


[ یک شنبه 24 اسفند 1393 ] [ 22:25 ] [ tahere ]
[ ]

ضیافت

سلام دوست خوبم  :  به نظرت چه طوره اول صبح قبل

از اینکه یه فنجون چای هول هولی بخوریم بریم بیرون از خونه 

یه گپی با خدا بزنیم...............

 خداوندا :شکر وسپاس  برای توست که برای ما پرده ی

تاریک شب را به نور سپیده سحر وصبح ،شکافتی و ما

رااز روشنایی روز بهره مند ساختی وبه سرچشمه های

تجصیل رزق وروزی ها بینا وآگاه نمودی،ومارا در روز  ،از

حوادث خطیر وآسیب هانگهداری کردی.

خوب حالا بفرمایید چایی.......نوش جان                                                               


[ یک شنبه 24 اسفند 1393 ] [ 21:58 ] [ tahere ]
[ ]

افق

افراد مثبت اندیش زمان حال راپر بارمی سازند ،آینده رابهبود می بخشند،

تسخیر ناپذیر رابه مبارزه می طلبندوغیر ممکن ها را به دست می آورند.(ای وارد)

هیچ میدونیدآدمهای مثبت اندیش چه ویژگیهایی دارند؟

0-همیشه به پیدا کردن راه حل تمرکز می کنند.

0-موانع رو به "فرصت ها"وسختی ها رو به "درسهایی سازنده "مبدل می کنند.

0-به توانایی های خود دربهبود اوضاع وشرایط اعتماد دارند.

0-خوش بین هستند وباور دارندکه اوضاع راهمیشه می توان بهتر کرد.

0- به واسطه ی آگاهی وبینش،در شخصیت خودتغییراتی مثبت به وجود میآورند.  

 آدمهاي منفي به پيچ و خم جاده مي انديشند
و آدمهاي مثبت به زيباييهاي طول جاده...

عاقبت هر دو ممکن است به مقصد  برسند،
اما يکي با حسرت و ديگري با لذت!
.............................................

از زندگي خود لذت ببريد و قدر ثانيه هاي خود را بدانيد.
زمان ارزشمند است و ما يکبار بيشتر زندگي نخواهيم کرد.


[ یک شنبه 24 اسفند 1393 ] [ 20:49 ] [ tahere ]
[ ]

مهتاب شیعه

 

بسم رب العشق، رب العالمین
عشق مولایم، امیرالمومنین 
فاطمه تعبیر دوری از عذاب
بهترین تفسیر از ام الکتاب
مادر یکتای هستی از عدم
مادر ..............



ادامه مطلب
[ یک شنبه 24 اسفند 1393 ] [ 20:2 ] [ tahere ]
[ ]

کیمیای شفا بخش ( تحقیق شیعه)


 تسبيح فاطمه الزهراء عليها السلام هديه اى از طرف پدر بزرگوارش بود كه مستحب است بعد از نماز يا در وقت خواب خوانده شود.دختر رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم كنار قبر عموى بزرگوارش ‍ جناب حمزة بن عبد المطلب از تربت شهيد براى خود تسبيح درست كرد؛ اينها معنى دارد!يعنى چه؟ خاك شهيد محترم است قبر شهيد محترم است، من براى عبادت خدا كه مى خواهم اذكار خود را بشماريم نيازمند به سبحه ام (تسبيح)، چه فرقى مى كند دانه هاى تسبيح از سنگ باشد يا چوب يا خاك، و از هر خاكى آدم بردارد، برداشته است ولى من اين را از خاك تربت شهيد برمى دارم و اين نوعى احترام به شهيد و شهادت است، نوعى به رسميت شناختن قداست شهادت است، تا آنكه بعد از شهادت وجود مقدس امام حسين عليه السلام، خود به خود لقب سيد الشهدا از جناب حمزه گرفته شد و به نوه برادر بزرگوارش حسين بن على عليه السلام داده شده و بعد از آن ديگر اگر كسى بخواهد به خاك شهيد تبرك بجويد از خاك حسين بن على عليه السلام تهيه مى كند.


ادامه مطلب
[ شنبه 23 اسفند 1393 ] [ 9:42 ] [ tahere ]
[ ]

نقد فيلم ويپلش

 

                                                                                                                                              

کارگردان : Damien Chazelle

نویسنده : Da                                             mien Chazelle

بازیگران : Miles TellerJ.K. SimmonsMelissa Benoist

هزینه تولید: ۳.۳ میلیون دلار

خلاصه داستان : یک موسیقیدان جوان در تلاش است تا خود را به بهترین درامر تبدیل کند و...

فیلمی که قصد دارم نقدش کنم و کلی هم وقت گذاشتم که ببینم و بین جوونا خیلی طرفدار داره فیلمیه به اسم wiplashيعني ضربه شلاق. 

داستانش در مورد یه جوونیه که دنباله شهرته وبه این خاطر به موسیقی ونوازندگی رو میآره وتو این بین خیلی اتفاقات براش می افته تا این که موفق میشه تو کارش مهارت پیدا کنه .

اول فیلم این جوون قصه ما میره تو یه گروه نوازنده وبه عنوان دستیار کنار یکی از نوازندگان مینشینه تا حرکات و طریقه زدن اون رو یاد بگیره ودر ضمن خودش هم سعی میکنه تو خونه  تمرین کنه وهمچنین برای تمرین معمولا زود میره محل تمرین تا گره نیومدند تمرین کنه والبته گاهی هم استادشون اون رو پشت دستگاه میگذاره تا ببینه چقدر پیشرفت کرده بعد ازمدتی استاد یه نفر دیگه رو هم میاره ویه حس رقابت رو در او ایجاد میکنه و بهشون میگه که هرکدوم سریعتر بتونین جاز رو بزنید در اجرای عموم ازتون استفاده خواهم کرد.

تازه تو این قسمته که تمرین وممارست قهرمان فیلم به طور جدی آغاز میشه وبا مشکلات زیادی سعی داره که او توی این رقابت برنده بشه  وبالاخره نظر استاد رو به خودش جلب میکنه امادر روز اجرا دیر میرسه وتازه یکی از ابزارهای کازش رو هم جا میگذاره  استاد او رو در فشار روانی دیگه ای قرار میده و.....



ادامه مطلب
[ پنج شنبه 21 اسفند 1393 ] [ 14:43 ] [ tahere ]
[ ]